بت میکده

«بگذارید که از میکده یادی بکنم / من که با دست بت میکده بیدار شدم»

بت میکده

«بگذارید که از میکده یادی بکنم / من که با دست بت میکده بیدار شدم»

۵ مطلب با موضوع «قیام لله و تحول الهی» ثبت شده است

مصلحت یک امت الآن در میان است. مسأله شخصى نیست، که یک کسى براى شخص خودش بخواهد یک کارى بکند، کارى انجام بدهد، تا کسى عذر داشته باشد که خودش برود انجام بدهد؛ مصلحت اسلام است که از همه چیز عزیزتر است. مصلحت یک امت است؛ یک امت سى و چند میلیونى الآن در تحت فشار است هر روز. هر روز کشته‌‏ها می‌‏دهند، هر روز حبسی‌ها دارند.

الآن که ما اینجا نشستیم، در ایران نمی‌‏دانیم که الآن چه خبر است. به ما هر روز [خبر] می‌‏رسد به اینکه فلان شهر، فلان شهر، فلان شهر، فلان مدرسه، فلان دانشگاه، مردم قیام کرده‏‌اند، مردم نهضت کرده‏‌اند، تظاهرات کرده‌‏اند. تظاهرات این طور که نیست؛ [بدون قربانى باشد] ... این فشارهایى که پنجاه سال عقده شده‏‌است در دل مردم، حالا که یک راه نفسى براى خاطر همان اجتماعى که کرده‌‏اند، همان وحدت کلمه‏اى که پیدا کرده‏اند، حالا یک راه نفسى پیدا شده است و مردم عقده‏‌هاى پنجاه ساله را دارند حلش می‌‏کنند؛ و قیام براى خداست، براى مصلحت مسلمین است، براى اسلام است.

(صحیفه امام، جلد 4, ص 109-110)

روح الله

نهضت شما، نهضت براى حق تعالى باشد، براى مصلحت مسلمین. این چیزى است که خداى تبارک و تعالى می‌‏خواهد که اهتمام انسان داشته باشد به امر مسلمین: مَنْ اصْبَحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المسلمینَ فَلَیسَ بمُسْلم؛ کسى که صبح کند و مُهْتَم نباشد، اهتمام به امر مسلمین نداشته باشد، مُسْلم نیست. مسلمان این است که براى مصالح مسلمین اهمیت قائل بشود.

(صحیفه امام، جلد 4, ص 109)

روح الله

همچه نیست که حالا باید ما منتظر بشویم براى قیام براى خدا که وسایل و پول زیاد جمع بشود و نمی‌‏دانم، توپ و تانک پیدا کنیم. وقتى قیام براى خدا شد، للَّه شد، [تکلیف روشن است‏] مهم این است که قیام براى خدا باشد.

(صحیفه امام، جلد 4, ص 109)

روح الله

حضرت موسى- سلام اللَّه علیه- مأمور شده بود که خودش برود و فرعون را دعوت کند. آن فرعون، آن هم با آن بساط. فرعون بیشتر از فرعونِ ما بساط داشت. از اهرام مصر معلوم است، مى‏گویند [از] اهرام مصر معلوم است که دستگاه [فرعون‏] دستگاه بزرگى بوده؛ دعوایش هم دعواى الوهیت بوده است؛ [حضرت موسى به‏] تنهایى مأمور شدکه برود دعوت کند فرعون را.

 حضرت موسى خواهش کردند که برادرم هم همراهم باشد ... پشت من باشد. بعد امر شد که بروید شما دو نفر؛ بروید سراغ فرعون و دعوت کنید فرعون را، شاید آدم بشود، شاید بترسد. این مَثنى‏ و فُرادى‏ در اینجا [به این صورت است که‏] حضرت موسى- سلام اللَّه علیه- اول فُرادى‏ بود و مأمور شده بود که برود؛ بعد، از خداى تبارک و تعالى خواست که برادرم هم باشد. بعد هم امر شد که بروید شما دو نفر؛ بروید سراغ فرعون و دعوتش کنید به حق.

(صحیفه امام، جلد 4, ص 109)

روح الله

قُلْ انَّما اعِظُکم بِواحدةٍ انْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى و فُرادى‏؛ خداوند تعالى تکلیف ما را معین فرموده‏‌اند: به رسول اکرم می‌فرمایند که بگو به مردم که فقط من یک موعظه دارم- واعظ، خداى تبارک و تعالى، واسطه تبلیغ پیغمبر اکرم- موعظه، یک موعظه فقط انَّما، فقط یک موعظه من به شما بگویم،گوش‌ها باز است که یک موعظه به این اهمیت [را بشنود] که خداوند می‌‏خواهد بفرماید و مأمور کرده است پیغمبر اکرم را و موعظه هم یکى هست:

انْ تَقُومُوا للَّه موعظه این است که براى خدا قیام کنید، آن هم «مَثنى‏ وَ فُرادى‏»؛ آن یک موعظه این است که به امت امر می‌‏فرماید به وسیله رسول اکرم، که انْ تقوموا للَّه: براى خدا قیام کنید؛ نهضت کنید؛ دو تا دو تا؛ اقل اجتماع؛ اقل جمعْ؛ دو تا دو تا؛ تنهایى هم وسیله است؛ اجتماعى حتى تا دو نفر دو نفر، و «فُرادى‏» تنهایى. 

(صحیفه امام، جلد 4, ص 109)


روح الله